بررسی مستند جنجالی ” میراث آلبرتا ” کاری از آقای حسین شمقدری که چندوقت پیش به طور عمومی پخش شد
یک فیلم یا هر اثر هنری کاملی به غیر از آنکه سازنده آن را سعادتمند میکند؛ همیشه مخالفان و منتقدان را هم محکوم به تعظیم و احترام میکند، یا حداقل آنکه کینهشان را خاموش میکند؛ مستند «میراث آلبرتا» با تمام ضعفها و نقصانهایش بار دیگر اثبات کنند این اصل است.
زمانی که برای نمایش رونمایی فیلم در سالن تربیت بدنی دانشگاه شریف جمعیتی با تخمینی سه هزار نفری حضور پیدا کردند، عدهای در همان آغاز سر ناسازگاری گذاشتند و به رسم زشت این روزهای اجتماعات دانشگاهی بنا بر بیاخلاقی گذاشتند.
…
( کارگردان، تهیهکننده و تصویربردار مستند، البته از چپ به راست! )
کارگردان: حسین شمقدری
تهیه کننده: محمد حسن مددی
تصویر بردار: محسن اخوان
تدوینگر: نیما جعفری جوزانی
پژوهشگران: محمد حسن ناظمی اردکانی و سید مجتبی حسینی
…
تا آنجا که مجری معروف دعوت شده؛ علی ضیاء هم با وجود تجربه خوبش در برنامه نیمروز از پس مهار این بیاخلاقیها بر نیامد و حتی چند باری از کوره در رفت!
پخش فیلم با تمام حواشی آغاز شد و در کمتر از پنج دقیقه خلوص نیّت میراث آلبرتا به قدری مقبول افتاد که نمایش خوبی را تا ساعتها تضمین کرد، حتّی برای جمعیّتی بالا تر از سه هزار نفر را.
یک اصل دیگر هم در آن مراسم رونمایی بازاثبات شد؛ با کالا و خروجی فرهنگی در صورت ولخرجی خلاقیت و مهمتر صداقت؛ میتوان هر نوع بیاخلاقی و کینهای را آرام و قانع ساخت .
به هر حال میراث آلبرتا مستندی هفتاد دقیقهای از گروه مستندسازی سفیر و به کارگردانی حسین شمقدری (فرزند جواد شمقدری رئیس سازمان سینمایی فعلی) است که به مهاجرت علمی دانشجویان و فارغالتحصیلان مستعد به خارج از کشور به صورتی چند وجهی پرداخته است.
قالب روایی این مستند از مصاحبههای خود حسین شمقدری به عنوان مجری،راوی تشکیل یافته است. در ابتدا از چند فارغالتحصیل ورودی سال ۸۶ که قصد مهاجرت دارند علت خواهی میکند و بعد از چند نفر دیگر که در آن طرف مشغول تحصیل هستند شرایط و نظرشان را میپرسد سپس به بررسی علل و شرایط این نوع مهاجرتها میپردازد.
حتّی با کنار هم قرار دادن حضور دانشجویان این طرف در اردوهایی ارزشی ؛ مانند راهیان نور با کلیپ سازی دانشجویان ایرانی دانشگاه آلبرتا برای موسیقی سخیف “سوسن خانم” به بررسی تطبیقی پرداخته ؛
البته در ادامه اشارات کامل و مصداقهایی از افرادی آورده که علی رغم حائز شرایط بودن برای مهاجرت علمی، چگونه وفادارانه و پایبند ماندند و با نمایش پشتکار آنها، غرور ملی و دینی مخاطب را تحریک میکند، مانند بخشهایی از سخنرانی دکتر خلیلی «بنیانگذار شرکت بوتان» و ملقب به پدر صنعت ایران و دیگری یکی از استادان فعلی دانشگاه شریف که با دست خالی ولی اعتقادی راسخ، بنیان یک شرکت موفق را در چند سال قبل بنا نهاده.
همیشه قائل بر این بودم که شریف و صادقانه فیلم ساختن یک نوع برکت خاص به فیلم میدهد که سبب مقبول افتادن اثر نهایی چه در فرم و چه در محتوا میشود. میراث آلبرتا هم از این اعتقادم مستثنا واقع نشد و دارای چند نکتة حائز اهمیت شده که هر کدامشان ظرفیت دستمایه شدن یک مجموعة مستند را دارند.
اولی مربوط به عقیدة مشترکی است که در حرفهای دانشجویان و فارغ التحصیلان آن طرفی مشترک بودند که برخیشان بیغرض آن را ابراز کردند و برخی دیگر که هنوز تتمة غرور این طرف در نهادشان باقی مانده بود در لفافه و یا ناخواسته به آن اعتراف کردند.
«هر کجای دنیا که باشی زندگی سخت است و باید تلاش کرد» چه اینجا و چه آنجا برای رشد و بالندگی و فتح قلههای بلند دیگر در این زمانة پسا پسا مدرن! دود چراغ خوردن کفایت نمیدهد و باید روغن چراغ را هم به عنوان دسر سر کشید!!
رئیس شرکت فناموج مصداق بینظیری برای این نکته در فیلم بود که با فارغالتحصیلی از شریف، شرافتمندانه در میهن ماند و ادامه داد و در نهایت شرافت به خود شریف برگشت آن هم در کسوت استادی.
حتی کلیپ «سوسن خانم» ساختن، خود سندی تصویری و امضاء شده از آن طرف است که وقتی مهاجرین علمی پی به این نکته میبرند که در آنجا جز برخی امکانات فوق تخصصی آن هم فقط برای برخی رشتههای فنی؛ تفاوتی فاحش بین اینجا و آنجا وجود ندارد.
پس با این دست کارهای گروهی که دیگر بین دانشجویان خارج از کشور به اپیدمی تبدیل شده خود را به بیخیالی میزنند و برای تسکین درد سخت غربت به هر کار سخیفی روی میآورند که شاید در این طرف اصلاً محلی به آنها نمیدادند.
حتّی آن درخواست هوشمندانه راوی از آن مهاجر علمی که از طریق وبکم و اینترنت در حال مصاحبه بود خواست با چرخاندن دوربین محل زندگیاش را نشانمان دهد؛ گویای تشابه زیاد زندگی دانشجویی بین دو طرف بود تا آن بهشت برین و برج عاج را هم به چشم ببینیم به خصوص جوابیهای تصویری باشد برای آن خانمِ اوّل فیلم که دانشگاهی در کانادا را کعبة آمال خود میپنداشت.
این فیلم میتواند این باور را به مخاطبش بدهد که موفقیت دنیایی، تابعی وابسته به جهد و تلاش است و ظرفیتها و امکانات مکانی از چنان درصد تأثیر کمی برخوردار هستند که میتوان مانند برخی فرمولهای فیزیک آن را صفر و ناچیز فرض گرفت.
نکتة دوّم قابل توجه در فیلم میراث آلبرتا متأسفانه مربوط به صحنههایی از تجمع دانشجویی در سال ۸۴ است که در همین دانشگاه شریف برگزار شد و عدهای دانشجوی نالایق با تحصن کردن و سد انسانی ساختن مخالف خاکسپاری چند شهید گمنام در محیط دانشگاهی شریف بودند و حتی پس از نتیجه نگرفتن رئیس وقت دانشگاه را هم مضروب و راهی بیمارستان کردند.
خاکسپاری آن شهیدان در شریف و بودنش در میراث آلبرتا اینگونه معنا مییابد که آنها در آخرین لطف و ایثارشان به ما، با جسمشان به این دانشگاه آمدند و جای آن مهاجرین علمی و رفاهطلبانی را پُر میکنند که با تربیت غلط؛ نازپروردهتر شدند و خودخواهانه برای فیل و آپولوی هوا نکرده! توقع امکانات و رفاهی نامعقول دارند.
آن شهیدانی که با همرزمانشان و با دستانی خالی بعضی عملیات خاص را انجام دادند که از نظر فنی، مهندسی و حتی لجستیکی بُهت و حیرت بسیاری کارشناسان نظامی را برانگیختند. هنوز هم با پیکر پاکشان به این جبهههای علمی میآیند تا جای خالی آن سختافزارهای حافظهای بیولوژیک را پُر کنند.
حضور همین شهداست که رغبتم نداد در این متن از تعبیر فرار مغزها استفاده کنم و واژه مهاجرین علمی را به کار گرفتم و همین قداست و مظلومیت به تصویر کشیده شدة آنها است که در این فیلم اثر میکند و سبب میشود که سه هزار نفر با سلیقهها و عقاید مختلف در کنار هم بنشینند و فیلم را ببینند…
ای کاش به حرمت این شهیدان همان چند موسیقی تند که استفاده از چند تای آنها اصلاً لزومی هم نداشت در این فیلم گنجانده نمیشد.
برای شریف و بیطرف ماندن این متن همچون فیلم به چند نقطه ضعف و نقصان هم اشاراتی میشود. اشکالات و نقاط ضعف فرمی و فنی در این مستند به اندازهای طبیعی و قابل اغماض هستند ولی از بخشهای گرافیکی کار نمیتوان به سادگی گذشت زیرا بسیار مصنوعی و مبتدیانه از کار درآمده است مانند آن پلانی که پس از طوّافی به دور برج میلاد در جابجایی به نمایی کامل از کرة زمین میرسیم.
دو جای خالی نیز کاملاً حس میشود که به دلیل اهمیّتشان از یک پیشنهاد فراتر میرود و حتماً در نسخة دوّم که در انتهای فیلم نویدش داده شده باید لحاظ شوند.
( برای دانلود مستند « میراث آلبرتا » بر روی تصویربالا کلیک کنید )
اول تاریخچه، شرح فعالیتها و وظایف سمپاد (سازمان ملّی پرورش استعدادهای درخشان) است که مهاجرت علمی مستقیم به عملکرد آنها برمیگردد و حتماً باید پرداختی کامل به آن شود.
دوّم که بسیار ضروری به نظر میرسد به میان کشیدن پای رضا امیرخانی به قضیه! است. به این دلیل که امیرخانی یکی از بهترین و جامعترین کتاب، مقالهها را در زمینه مهاجرت علمی ارائه و منتشر کرده؛ به نام نشت نشا که برای حل این مشکل و معضل از خط به خط این کتاب بوی طرح و برنامه داشتن به مشام میرسد.
حداقل اگر امیرخانی به خاطر اخلاق خاصش وارد گود نمیشود؛ کتابش و برخی بخشهای انتقادی (همان برکت دار قبلی) را میتوان در قسمت دوّم به کار گرفت.
,mirase alberta, بررسی مستند, بررسی میراث آلبرتا, تصویر میراث آلبرتا, جواب سوال, حسین شمقدری, دانلود میراث آلبرتا, درباره میراث آلبرتا, سایت میراث آلبرتا, سوسن خانوم, شمقدری, صفیر کلیپ, ضعف میراث آلبرتا, فرار مغزهای ایرانی, محسن اخوان, محمد حسن مددی, مستند فرار مغزها, مستند های HD, مستند های جالب, مستند های جمهوری اسلامی, مستند هیا صفیر, مطالب ناب, مقالات سینمایی, نقد فیلم, نقد فیلم میراث آلبرتا, نقد میراث آلبرتا, کاور میراث آلبرتا
نظرات شما عزیزان: